،مهربانی را صدا کن
کینه را بفکن
دشمنی را دور ریز و قهر را از سینه بیرون ریز
تا شود جانت
سرای پر صفای نور
دل شود لبریز از شوق و وفا و شور
خانِۀ تاریک تو با نور سرشارش شود روشن
دل به رقص آید درون سینه زین مهمان
خارزار سینه در یک دم
.شود گلشن