تو بودی که پنجره معنا گرفت
تو امدی باران باریدن گرفت
خاطره ها به یادم نمی ماند
تا یاد تو در خاطرم جا گرفت
نفس نبود نفس
سینه برای تو
نفس کشیدن یاد گرفت
خواب به چشمم نمیاد
تا چشمانم خواب دیدن تو را یاد گرفت