پاییز از آن فصل هایی است که گاهی از دستش کلافه میشوی از این هوایی که همیشه گرفته است و نمی بارد از خاطراتی که مدام می آیند و میروند و روحت را میسابند ، از دست های سردی که زمانی با دست های دیگر ی گرم میشود حالا نیست و از این هوای لعنتی دو نفره که حالا یک نفره باید در ریه هایت جایش دهی ، از بغضی که قورت میدهی که خودت را قوی نشان دهی ، به قدرت آخرین برگ پاییزی که با دست های سردش شاخه های درخت را چسبیده و باد و باران را خسته کرده است ولی نمی افتد . نمی خواهی بیافتی . مغرور و سرد و قوی هستی و همین تو را مثل پاییز زیبا و دست نیافتنی نشان میدهد .