یک دست گلاب و یک دست.. نیم شب است..گوشه ی پرده را بالا زدم . دوباره خواب از چشمم پریده و هوش از سرم.نوزاد همسایه همچنان میگرید.هنوز کیسه زباله آنطرف خیابان در سوز سرما خش خش به راه انداخته. باز صدای گربه ای می آید گرسنه.. کتابهای روی میز ...
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟