نگاهت رخنه در دل کرد و جان آهسته آهسته خمی انداخت بر قوس، آن کمان آهسته آهسته به شوخ ابروان و تیر مژگان قصد جان کردی ستانی جان و دل را بی امان آهسته آهسته