صبح شد و از هر سمت، صدای اذان بلند شد
گویا که از فرشتگان، صدای قرآن میآید
صدایی مثل آن نمییابم، بگذارید بگویم که
اگر صدای جان شنیده میشد، به آن شبیه بود
گویا بسان دوران کودکیام که در گاهواره آرمیدهام
صدای مهربان مادرم برایم لالایی میگوید
یا اینکه در سفر هستم و بیدارم میکنند که برخیز تا به مقصد برسیم
زنگ شتر نواخته میشود که کاروان دارد عبور میکند
یا اینکه چوپان، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی میزند
و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا میآفریند
اگر جسمم هم پیر شده باشد، هنوز عشقم پیر نشده است
و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز است
یا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است
و شعر و نوشتههایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده است
آخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که
فریاد کمکخواهی مردم، عرش را به لرزه درمیآورد
پاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین میریزند
برگهای پاییزی وقتی میریزند، پاییز همانند ساز، ناله سر میدهد
گویا که از فرشتگان، صدای قرآن میآید
صدایی مثل آن نمییابم، بگذارید بگویم که
اگر صدای جان شنیده میشد، به آن شبیه بود
گویا بسان دوران کودکیام که در گاهواره آرمیدهام
صدای مهربان مادرم برایم لالایی میگوید
یا اینکه در سفر هستم و بیدارم میکنند که برخیز تا به مقصد برسیم
زنگ شتر نواخته میشود که کاروان دارد عبور میکند
یا اینکه چوپان، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی میزند
و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا میآفریند
اگر جسمم هم پیر شده باشد، هنوز عشقم پیر نشده است
و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز است
یا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است
و شعر و نوشتههایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده است
آخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که
فریاد کمکخواهی مردم، عرش را به لرزه درمیآورد
پاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین میریزند
برگهای پاییزی وقتی میریزند، پاییز همانند ساز، ناله سر میدهد
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری