به زندان غمت روانه شدم
چو خم ابرویت کمانه شدم
اینجا لحظه های بس شگفت میبینم
در میان گلها گل غم میچینم
همه روزو شب فکر توام درسر
زندان آزادیست بیا بنگر
همه جرمم عشق توام در دل
خوش ملاقاتیست بیا دربر دل
همه حکمم انتظار است انتظار
اعدام شوم با تار موی دلدار …