تماشا کردن
وبلاگ
صفحات
بیشتر
چنان خال لبت افتاده بیرون دلم آب و زبان پف داده مجنون سرابم پخش پهن بر دشت گونت لبم گُم پُختِ چشمم زد شبیخون @@@ مرا ترساندهای ای عشق ای دوست کجایی ، کی گلی بیغنچه نیکوست بکش سوز دلم آهی درونزا ست برآید تَر بهاران زرد میسوخت
بارگذاری بیشتر
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟