روی تو که قبلهٔ جهان اوست
روی همه عالم اندر آن روست
چشم تو به عزم گوشه‌گیری
پیوسته مقیم طاق ابروست
از زلف تو باد بویی آورد
زان بوی مشام خلق خوش‌بوست
هر جور که آید از تو عدلست
هر بد که پسند توست نیکوست
تو جانی و دلبران همه جسم
تو مغزی و دیگران همه پوست
من چاکر تو نه این زمانم
عمریست که بنده‌ات دعاگوست
قرنیست که من به مهرت ای یار
عمریست که من به یادت ای دوست