امشبم را هم گرفتی ای خیال لعنتی

از چه رو جانم نمی‌گیری، نداری رغبتی

این چنین زارم ببینی برنمی‌تابد دلم

یا بکُش یا بعد از این هم سوی ما کن اُلفتی