بیگانه نیستی
در آرزوی روی تو مردن خطا نبود
راهی به جز برای تو بودن مرا نبود
بی شک اگر فدائی رویت نمی شدم
شیدائی و ترانه و حال و هوا نبود
وقتی که بی بهانه تو را جار می زدم
در جان خسته صحبت هول و ولا نبود
ای شوق بی دلیل من ای ماه آرز و
جانم به غیر درد و غمت مبتلا نبود
هر گوشه ایکه دیده ام آنجا فقط توئی
مهرت ببین چه کرده غمت در کجا نبود؟
بیگانه نیستی چه بگویم برای تو
بین من و تو قصه چون و چرا نبود
ای کاش فصل چلچله ها وقت ن...