حال و احوالِ مرا باد صبا میفهمد
چشم مشتاق مرا مستِ صدا میفهمد
سقف رؤیای مرا شمس بهار میفهمد
خوابِ دیبای مرا روحِ ندا میفهمد
نقره کوبین مرا ماه نهان میفهمد
شفقِ سهم مرا یاوگوی مِهان میفهمد
طربِ شورانگیز مرا عمق نگاه میفهمد
صبح میعاد مرا تاریکی بلندی روز میفهمد
مهر آفاق مرا الفاظ مَهی در نگهی میفهمد
روح بیمار را مُلک شهنشاهی ماه میفهمد
صور تابان مرا مشجع او میفهمد
راستی را کس نمیداند که در چشم و ندا
پیمانِ سنگ را تیر تبر میفهمد؟
چشم مشتاق مرا مستِ صدا میفهمد
سقف رؤیای مرا شمس بهار میفهمد
خوابِ دیبای مرا روحِ ندا میفهمد
نقره کوبین مرا ماه نهان میفهمد
شفقِ سهم مرا یاوگوی مِهان میفهمد
طربِ شورانگیز مرا عمق نگاه میفهمد
صبح میعاد مرا تاریکی بلندی روز میفهمد
مهر آفاق مرا الفاظ مَهی در نگهی میفهمد
روح بیمار را مُلک شهنشاهی ماه میفهمد
صور تابان مرا مشجع او میفهمد
راستی را کس نمیداند که در چشم و ندا
پیمانِ سنگ را تیر تبر میفهمد؟
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری