من که روی از همه عالم به وصالت کردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم
راست خواهی تو مرا شیفته می‌گردانی
گرد عالم به چنین روز نه من می‌ گردم
خاک نعلین تو‌ ای دوست نمی‌ یارم شد
تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم
روز دیوان جزا دست من و دامن تو
تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم