ز یک چشمت مرا رانی بدان دیده مرا خوانی
گهی می‌شوی سنگدل گه از عاشق حمایت می‌کنی
خودت خواستی شوی رسوا مکن عیب بر کسی عارف
چو شوق وصال داری به سر از کی شکایت می‌کنی