نفس‌های ژنده‌پوش
و صدای برهنگی خنده‌هاشان
از کوچه‌های فهم می‌گذرد
چشمانم را سر می‌کشم
هوا بارانی‌ست
نبضت گیسوانم را تار می‌زند.