آه ای درخت بادیه!


تا زخم تازیانه به تن دارم

برلب فغان به جای سخن دارم


با کولیان باد من مجنون

دل در هوای سیر چمن دارم

از دشمنان چه شکوه که این فریاد

از جور دوستان وطن دارم!

سوزد چراغ لاله به صحراها

زین داغ سینه سوز که من دارم

آه ای درخت بادیه هم چون تو

بر تن همیشه زخم کهن دارم

با خامه ای شکسته، لبی بسته

هرشب هزار سینه سخن دارم

ارزنی نهال ، بهاران باد

خونی که من، به چشمه ی تن دارم


عزت الله فولادوند دورودی