بوی احساس توپیچید هوایت کردم
امدم با دل سرگشته صدایت کردم
دیدمت دلبر دلخواه و دل ارا بودی
از میان همه ی جمع جدایت کردم
گفتم از عشق در ان لحظه ی ناب
و تو را بر بغل خویش هدایت کردم
تا بدانند همه دلبر و دلدار منی
عاشقی را به تو اینگونه عنایت کردم
شاعرت بودم و حالا شده ام عاشق تو
هر کجا قصه ی عشق تو روایت کردم
اول و اخر هر شعر دعایت کردم
بعد هر شعر دلم را به فدایت کردم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
ارشان (جواد) صابر مختاری
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟