جانم فداى توست، روانم فداى توست
ديوانه نيستم، نفسم مبتلاى توست
در سينه اى كه ياد تو را زنده مى كند...
يا اينكه جاى توست. وَ يا اينكه جاى... توست!
گاهى نگاه كُن به نگاهى كه عاشق ست
چشمى هنوز منتظر كودتایى توست
دستِ خودم كه نيست! اگر وِل نمى كنم
در خاطرم هنوز فقط ردّ پاى توست
دارى چه خوب بين غزل نقل مى شوى...
تنها نه شعرِ من، همه جا ماجراى توست
بايد مخاطب غزلى خاص مى شُدى...
"من" را ببخش اگر رديفم، هجاى "تو"ست
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری