ای که در صومعه ی چشم تو عابد شده ام
من به اعجاز نگاهت متقاعد شده ام
حجرالاسود من مردم چشمان تو شد
من به هرکعبه جزاین دیده معاند شده ام
شب تزویج خیال تو و احساس و قلم
مفتخر گشته موید شده عاقد شده ام
همه ی قافیه ها سلسله ی عشرت توست
شاعر چشم توام ، پیر قواعد شده ام
منم آن شمع سهی عاقبتم سوختن است
شاپرک ، رقص تورا دیدم وشاهد شده ام
قبله هر سو که نمایی صنما باکی نیست
من که در معبد چشمان تو ساجد شده ام
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری