میگویند بر روی زمین انواع و اقسام ملتها هستند از یهودی ها گرفته تا آلمانیها و انگلیسی هاو… ولی من باور نمیکنم به عقیده من فقط دو جور ملت هستند و دونژاد که با هم آشتی ناپذیرند یکی اغنیا یکی دیگر فقرا
دوست من ،کلمات را با برگهای درخت مقایسه کن. برای آنکه برگی را بشناسی،شکل و کار آن را بدانی باید ابتدا بفهمی که درخت چگونه میروید.بنابراین،مطالعه کن…! کتاب،دوست من،به یک بوستان بزرگ میماند. در آن همه چیز می یابی.
زیستن در پاییز، فصل اندوه بار پژمردگی و مرگ، دشوار است… روزهای ابر آلود و تیره، آسمان گریان بدون خورشید، شب های تاریک، بادی که آهنگ های افسرده مینوازد، سایه های پاییزی، سایه های انبوه و سیاه… تمام این ها افکار تیره و مغمومی را در آدمی بیدار میکند، روانش را وحشت مرموزی در برابر زندگی که همه چیز آن ناپایدار و لرزان است فرا میگیرد. از خویشتن میپرسد: زاده شدن، پیر و فرتوت گشتن، مُردن… چرا؟… برای کدام هدف؟
دوست که باشی فرقی نمیکند که زن باشی یا مرد،دور باشی یا نزدیک ؛رفاقت فاصله ها را پر مکند،گاهی با حرف ،گاهی با سکوت،دوست که باشی فرقی نمی کند از کدام فصلی یا کدام نسل! رفیق بودن لفظ ظریفیست،فرقی نمیکند جیبهایت پر است از خالی…
زنده ماندن و زندگی کردن وقتی که هیچ چیز دور و بر آدم عوض نمیشود خیلی دشوار است حتی اگر بتوانی روحت را از مرگ برهانی، هر روز که میگذرد بی حرکتی پیرامون برایت سختتر و دردناک تر میشود
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 831 out of 1936
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟