من عاشق ترین آفتابگردان مزرعه ی عشق بودم
که نیازم به آفتاب نگاهت بود
به هر سو که می چرخیدی
می چرخیدم و می چرخیدم
و من عاشق ترین بی برواترین تنهاترین
آفتابگردان مزرعه ی عشق بودم
از خود می مردم و
در قلب تو که به فراخنای هستی است
ذره ذره جای می گرفتم و جای می گرفتم
و من عاشق ترین . . بی پرواترین . .تنهاترین
آفتابگردان مزرعه ی عشق بودم
که یک نگاهت را
به عالمی نفروختم...
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری