باز اول مهر اسـت و درونم فوران کرد
پیچیده مرا تنگ در آغوش زمان کرد
از دردِ چه نالیم کـه این اول مهر اسـت
با آمدنش کل جهان دل نگران کرد
چشمم بـه یکی عقربه از ساعتم افتاد
با آمدنش عقربه را پُر نوسان کرد