گل سرخ قصهمون با شبنم روی گونههاش
دوباره دل داده بود به دست عاشقونههاش
خونه اون حالا تو یه گلدون سفالی بود
جای یارش چه قدر تو این غریبی خالی بود
یادش افتاد که یه روز یه باغبون دو بوته داشت
یه بهار اون دو تا رو کنار هم تو باغچه کاشت
با نوازشای خورشید طلا قد کشیدن
فصلشون شروع شد و همش به هم میخندیدن
شبنمای اشکشون از سر شوق و ساده بود
عکس دیوونگیشون تو قلب هم افتاده بود…

Like
Comment
Share
نادیا منصوری
Delete Comment
Are you sure that you want to delete this comment ?