‍ به‌تنهایی گرفتارند مشتی بی‌پناه اینجا
مسافرخانۀ رنج است یا تبعیدگاه اینجا

غرض رنجیدن ما بود ــ‌از دنیاــ که حاصل شد
مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنۀ دل‌سنگ
به خون خویش می‌غلتند خلقی بی‌‌گناه اینجا

نشان خانۀ خود را در این صحرای سردرگم
بپرس از کاروان‌هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می‌‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب #ماه اینجا

#فاضل_نظری