زندگی در چشم من هر روز بدتر میشود
دل چو من دارد به کیش عشق کافر میشود
وقت عشق و شادی و خنده ندارد این دلم
صبح و ظهر و شام من با غم فقط سر میشود
بس که دلتنگم ز بعدت با صدای هر کلاغ
چشم اشعارم چو چشم هر غزل تر میشود
دفتر عمرم به دست بادهای بی کسی
بعد تو چون برگ هر پاییز پرپر میشود
من کنار خمره های مِی خمارم رحم کن
داغ عشق تو مداوا کی به ساغر می شود
تکه تکه میشوم شب از هجوم یاد تو
کل جانم چشم و چشمم خیره بر در میشود
#سجاد_احمدیان
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری