شنیدم شبی در کتب خانه من به پروانه میگفت کرم کتابی به اوراق سینا نشیمن گرفتم بسی دیدم از نسخه فاریابی نفهمیدهام حکمت زندگی را همان تیرهروزم ز بی آفتابی نکو گفت پروانه نیم سوزی که این نکته را در کتابی نیابی تپش میکند زندهتر زندگی را تپش میدهد بال و پر زندگی را
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟