شعرهای سپیدم مال خودم نیست شعر خداست من فقط منتظر میشوم زمستان از راه برسد، تا خدا شعر تازهای بنویسد روی کاغذ ابرها و سپس شعرهای کهنهاش را ریز ریز کند تا زمین پر شود از کاغذهای سپید آنگاه کافیست به یکی ازین دانههای خیس خیره شوم و از روی دست خدا شعر نو بنویسم