שעון
בלוג
שׁוּק
דפים
יותר
یادش بخیر زمستان هم زمستان های قدیم باد و بورانش همه وجودم را منجمد میکرد طوری که آغوش گرمت یخ تنم را باز میکرد حال نمی دانم زمستان دیگر زمستان نیست یا آتش فراق توست که زمستان را بی اثر کرده
טען עוד
אתה עומד לרכוש את הפריטים, האם אתה רוצה להמשיך?