نگاهت که می کنم
لبریز از عشق می شوم
و مانند عشق ایام نوجوانی
که پر از ناپختگی هاست
چهار ستونم سست می شود
اما گاهی غرورت کاری میکند
عاشق بودن را از یاد ببرم
طوری که حالم را بهم می زند
از این که بگویم دوستت دارم