هر شب هراسان از خواب میپرد با خنجری در دستان سردش مرده است اما معنای مرگ را نمیداند التماس شکنجه از زخم های ناخورده اش فوران میکند فریاد میزند آنقدر شکنجه کنید زخم های سبز مرا تا از شکنجه خود رهایی یابم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟