نه چنان گناهکارم که زنی به تیر و خنجر
نـه چنـان امیـدوارم کـه مرا ببخشی آخر
همه شب در انتظارم که سپیده سر بر آرد
بـه امیـد آنـکه باشی به برم زمان دیگر