کاش بدانیم و بدانیم که ندانیم
وهم بود دانش و ما هیچ ندانیم
زود رو ز این ارابه ی مغرور
باتلاق و سیه چاله گهی تور
هر فهم تو از طالع دنیا
یک ماهی بود میان دریا
این جمع تمام ماهیان را
نیست به قیاس و بس زیان را