هوا سرد است و ابری دیده های آسمان گریان
کنار کوچه ی برفی نشسته کودکی نالان
شده بیدی که می لرزد دل و جانش ز بی مهری
گذرگاهی شلوغ است و نمی باشد در آن انسان