شیشه ها چون گونه ای، خیس از فروداَشکِ باران
بی صدا در گوشه ای بنشسته با یادِ بهاران
باد بیرحمانه سیلی می زند بر چشمِ دیوار
چشمِ پُر اشکی که گریان گشته از پرواز یاران