چشمانت زنی بود شبیه به آوازی که به شب لم داد خندیدی به دیواری که صدایش را به پنجرهی دیوانه میفروخت غروب که از شانههایم افتاد جهان در کوچهای مردآلود چادر باد را گم کرد چشمانت زنی بود...
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟