درختی خشکم و از لطف تو شوق بهارم هست
اگر چه روزهای ناخوشی در این خزان دارم
ز یادم می‌رود گاهی تمام لطف‌هایت را
من از این سان فراموشی‌ست که با خود فغان دارم