💞پدرم دروغگو و مادرم راستگو بود
میدانے چرا؟
وقتے از ڪار بہ خانہ میامد مے پرسیدم پدر خستہ هستی
میگفت نہ جان پدر
وقتے مے دیدم بہ فڪر فرو رفتہ مے پرسیدم پدر مشڪلے داری
میگفت نہ جان پدر
وقتے با دستان خودش میوہ را بہ من میداد میگفتم تو خوشت نمیاد پدر؟
میگفت نہ جان پدر
وقتے بازار مے رفتیم بار سنگین تر را مے گرفت مے پرسیدم پدر برایت سنگین نیست
میگفت نہ جان پدر
وقتے عید میشد براے ما لباس نو میخرید ولے خود ش لباس ڪهنہ خود را مے پوشید مے پرسیدم پدر چرا براے خودت لباس نو نخریدی
میگفت دوست ندارم جان پدر
روز ها و سال ها گذشت جوان شدم پختہ شدم
یڪ بارہ فهمیدم پدرم دروغ میگفت
خستہ میشد
مشڪل داشت
مریض میشد
بار هاے زندگے سنگین بوده
غذاے خوب را دوست داشت
لباس خوب را دوست داشت
استراحت را دوست داشت
اما بخاطر ما دروغ میگفت ڪہ خوش باشیم
روز پدر بر همہ ے پدران در قید حیات مبارڪ و روح همہ ے پدران آسمانے شدہ شاد.🌹
شادے روح فاتحہ وصلوات

Hatef Mehrad
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟