آمدی لیلی ولی مجنون از اینجا رفته است...
خسته شد از بی وفایی کوله بارش بسته است...
آمدی لیلی ولی این آمدن بی فایده است...
عشق هامان گو چرا بوی خیانت داده است...!
آمدی لیلی ولی اینجا شقایق خسته است...
تا ابد رخت عزا بر مرگ عشق پوشیده است...
آمدی لیلی ولی شهردلم بی حوصله است...
نوش دارویی ولی ،سهراب تو که مرده است...
آمدی لیلی ولی این آمدن بی پرده است...
چون که مجنونت دگر از زندگانی رفته است...
مثل هرشب غصه ام تنهاییم را رانده است...
تا سپیده پیش من آن با وفایم مانده است...
یک نفر نام مرا سنگ صبورم خوانده است...
بعد مرگم شعر هایم یادگاری مانده است....!
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری