💞💞💞💞

عشق یک حادثه ؛ یک زلزله؛ یک طوفان است
گرچه رودیست روان، عاقبتش طغیان است

مثلِ راهے است پر از دغدغه و ترس ولی
عشق سرسبز تر از گردنه ے حیران است

مولوے وار به رقص آمده ذراتِ تنم
عشق در ڪالبدم درصددِ عصیان است

مثلِ لب هاے ترک خورده ے دشتے هستم
ڪه در آغوشِ عطش ، منتظرِ باران است

تو ببار اے همه آوار بلا بر سرِ دل
همچو بم‌ خشت به خشت تنِ من ویران است

مثل فواره ے بیدے ڪه ز پا افتاده است
مست و مجنون شدنم مرحله ے پایان است

تو عزیزے و زلیخاترے از هر چه ڪه هست
عشق مے ارزد اگر عاقبتش زندان است ...