رفتنت آغاز ویرانی ست ، حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانی ست ، حرفش را نزن

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو 
چشم هایم بی تو بارانی ست ، حرفش را نزن

آرزو داری که دیگر برنگردم پیش تو
راه من با اینکه طولانی ست ، حرفش را نزن

دوست داری بشکنی قلبِ پریشان مرا 
دل شکستن کار آسانی ست ، حرفش را نزن

عهد بستی با نگاهِ خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ی ما نیست ، حرفش را نزن

خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی 
این شکستن نامسلمانی ست ، حرفش را نزن

خواستم دنیا بفهمد عاشقم ، گفتی به من 
عشق ما یک عشق پنهانی ست ، حرفش را نزن

عالمان فتوا به تحریمِ نگاهت داده اند
عمرِ این تحریم ها آنی ست ، حرفش را نزن

حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانی ست ، حرفش را نزن