گاهي به گوش هایت حسادت میکنم  
که صدای نفس هایت را میشنوند ... 
به آن آیینه ی قدیه راهرو 
که هرروز قرار ملاقاتتان توام میشود  
با تکرار تو 
تکرار و تکرار و تکرار ... 
به شانه ای که هرروز موهایت را لمس میکند ... 
و به عطری که در چهارخانه های رنگیه پیراهنت غرق مي شود... 
من به هر آنچه بر خلافِ من! 
در نزدیکیه توست حسادت میکنم ...
		
Respect!
			
			 Kommentar 		
	
					 Delen				
						 
											 
		