اے تو برقلب من از هرڪه سزاوارترین
این منم در ره جانان تو غمخوار ترین

آن لب لعل تو اے دوست چه با من بڪند
بے‌گمان هست پراز رمزو پر از اسرارترین

گر تو از ڪوے منِ دلشده آخر بروی
می شوم از غم هجران تو بیمار ترین

ساحت عشق تو از هرچه ڪه آلوده بَری
این منم بهر وصالِ تو چه دلدارترین

ای وفا دارترین و ، تو همه مونس جان
می ڪنم جان به فداے تو وفادارترین