‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

خود گنه کاریم و از دنیا شکایت میکنيم!
غافل ازخود دیگری راهم قضاوت میکنيم!
کودکی جان میدهد از درد فقر و ما هنوز
چشم میبندیم وهرشب خواب راحت میکنيم!
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود
ما به این دنیای فانی زود عادت میکنيم!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا
عشق رابا واژه هامان بی شرافت میکنيم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما درزندگی
با همیم اما چرا احساس غربت میکنيم؟


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌