ســــڪوت
سڪوت حرفیست براے؛
دیدن و ندیدن..!
خواستن و نخواستن..!
بودن و نبودن..!
بہ حرمت خدایــے ڪہ با تمام گناهانم سڪوت ڪرد..!
در مقابل تمام بدےهایی که دیدم مُهر سڪوت بر لبم ،گذاشتم..!
گِلہ نکردم تا دلے، نشکند...
حرفے نزدم تا ناشکرے،نکرده باشم..!
سڪوت
آسانترین ڪلمہ براے سختترین جملہهاست..!
گفتنےترین واژه براے ناگفتنےترین جملہها..!
" ســـڪوت "
처럼
논평
공유하다
علیرضا عباسی
댓글 삭제
이 댓글을 삭제하시겠습니까?