عاشقی کن ولی از عشق خرابش نکنی
زندگی آب زلالیست سرابش نکنی
سر سجاده ی نشینی و دلت جای دگر
آب انگور حلالست شرابش نکنی
عشق هر روز به درگاه دلت می کوبد
با خبر باش که این دفعه جوابش نکنی
شعله ای باش که یخ باز شود از نفست
سوز عشقست به این شعله کبابش نکنی
من بیچاره گناهم همه شب یاد تو بود
به سر اندیشه ی توست وای حبابش نکنی
تن ققنوس که از آتش خود می سوزد
عاشقت هست ولی باز عذابش نکنی
نقش این کوزه چه زیباست به آب و گل خویش
با قلم موی ریا رنگ و لعابش نکنی
من افسرده به آهنگ دلت میرقصم
ساز تنبور قشنگ است خرابش نکنی..
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری