تماشا کردن
مناسبت ها
وبلاگ
بازار
صفحات
بیشتر
حکایت است که ملانصرالدین زنش را هر روز کتک میزد. از او پرسیدند چرا او را بی دلیل میزنی؟ گفت: من که نمیتوانم برایش غذایی بیاورم، او را سفر ببرم، برایش لباسی بخرم یا وظیفهی همسری بهجا آورم. پس او را میزنم که یادش نرود من شوهرش هستم... این حکایت ما ایرانی هاست
بارگذاری بیشتر
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟