שעון
בלוג
שׁוּק
דפים
יותר
تا باد پراکنده کند دلبریات را شل بستهای عمداً گره روسریات را! بسپار به سرمای زمستانیِ شعرم چشمان پر از شرجیِ شهریوریات را میپوشی و از حس کبوتر پرم امشب آن پیرهن آبی نیلوفریات را ایمان به سر زلفِ تو گمراهی محض است تغییر ده این شیوهی پیغمبریات را...
טען עוד
אתה עומד לרכוש את הפריטים, האם אתה רוצה להמשיך?