هرگز با چشـمـ های من، خودت را تماشا نڪردهاے
تا بدانے چقدر زیبایے...
هرگز با گوشهاے من خودت را نشنیدهاے
تا بدانے چه آرامشے توے صدایــت ریخته!
هرگز با پاهاے من با شوق به سمـــتِ خودت قدمـ برنداشتهاے
و هرگز با دســــتهاے من دســت خودت را نگرفتهاے!
تو هرگز با قلــبِ من خودت را دوســت نداشتهاے و نمیدانے چگونه میشود عاشـقــــت شد
و از این عشـق مُـــرد!
تــو نمیدانے..
تــو هیـــــچ چیز نمیدانے..
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری