چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد

پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند !
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد

من از آن یکی گزیدم که به جز یکی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد

من اگرچه بر درختم ، ولی آن سیاه بختم
که رسیده باغبان و ثمری نچیده باشد

به جز آن کشیده ابرو که خمیده در جوانی
نشِنیده ام جوانی که قدش خمیده باشد

عجب از حبیبم آید که ملول می نماید
نکند که از رقیبان سخنی شنیده باشد

اگر از کسی رسیده ست به ما بدی ، بماند
به کسی مباد از ما که بدی رسیده باشد