در این جدال نفس گیر عشق با آدم
نفس کشیدم از این عشق و آه پس دادم

به هر دری که زدم روزگار یار نبود
شبیه پنجره با انتظار همزادم

اگر چه تجربه عشق جز فراق نبود
تمام تجربه ها با تو رفت از یادم

نه قفل بر قفسم می زنی نه می گذری
به لطف و مرحمتت در اسارت آزادم

تو اشتباه قشنگی که انتخاب شدی
من اتفاق بعیدی که دیر افتادم

اگر سعادت همراهی ات به من نرسید
تو در خیال منی من سعادت آبادم

علی_صفری